انفجار طرحي بنزيني، یارکشی مسکو و واشنگتن در آمریکای لاتین، ضربه فنی نتانیاهو توسط نصر الله، تأکید رهبر انقلاب بر جریان ساز بودن حضور در فضای مجازی، رسانه ملي محاصره يا انحصار؟! ابتلا به ویروس گیشه، تقویت احزاب با استانی شدن انتخابات، جنجال وامهای چندملیتی در ونزوئلا، پزشکان؛ فرشته یا شیطان؟، از ذم تا مدح بازرگان، قصه غم انگیز کودک همسری، فرار نمکی از پاسخگویی به مالیاتخوری پزشکان، حمله به ساموراییها برای فتح فینال و دعوت جهانگیری برای شنیدن صدای مردم، از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه هشتم بهمن ماه در حالی چاپ شدند و بر روی پیشخوان روزنامه فروشی های کشور قرار گرفتند که تکذیب طرح جدید بنزینی توسط مجلسی ها با عناوینی همچون انفجار طرحي بنـزيني، هشدار سیدحسن نصرالله به اسرائیل، ادامه تحلیل ها و گزارش ها از وضعیت سیاسی ونزوئلا، سخنان اسحاق جهانگیری در جشنواره فارابی در مورد لزوم شنیدن صدای مردم و یادداشت ها و مقالاتی درباره کودک همسری در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
یارانههای کور با قشر فقیر جامعه چه کرد؟
احسان جعفری کارشناس اقتصادی در یادداشتی با عنوان حدیث یارانههای کور در شماره امروز ابتکار نوشت: وجود فساد و رانت در تخصیص دستوری منابع نهتنها چهره نابرابری را تخفیف نداده بلکه عملا منجر به ارائه تصویری خشنتر از شکاف توزیع درآمد در جامعه شده است. برای اثبات این ادعا میتوان از سه قرینه بهره گرفت. نخست آنکه باوجود تخصیص منابع هنگفت در بودجههای سنواتی برای تعدیل شکاف درآمدی و توزیع یارانههای آشکار و پنهان، نهتنها این هدف تامین نشده بلکه بر شدت آن نیز افزوده شده است چراکه مطابق دادههای رسمی در طول دهه ۹۰، ضریب جینی از سال ۹۲ روند افزایشی را پیش گرفته است. قرینه دوم این است که اعطای یارانهها به نظر بیشتر از آنکه در حمایت از اقشار ضعیف باشد، به نفع اقشار برخوردار تمام شده است.
دادههای ارائهشده در گزارش سازمان برنامه و بودجه حکایت از این دارد که نسبت مخارج دهک دهم (ثروتمندترین) به دهک اول (فقیرترین)، در یک جاده افزایشی در طول سالهای گذشته حرکت کرده و در سال ۹۶ به بیش از ۶/۱۳ برابر رسیده است. یعنی تخصیص یارانههای گوناگون، نهتنها قدرت خرید دهک پایین درآمدی را تقویت نکرده بلکه نسبت مخارج خانوارهای فقیر را در برابر خانوارهای غنی، کوچکتر نیز کرده است.
قرینه سوم ناکارآمدی سیاستهای دستوری توزیع منابع، سیاست تخصیص دلار ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای اساسی است. سیاستی که با هدف حمایت از دهکهای پایین، بیش از ۵۸ هزار میلیارد تومان را به واردات کالاهای اساسی اختصاص میدهد که به سپری برای اقشار کمدرآمد در برابر تورم تبدیل شود. اما در عمل به گفته رئیسجمهوری موجب سوءاستفادههای گوناگون واقع شده است در نتیجه این سیاست دستوری نیز توزیع رانت و تعمیق شکاف درآمدی را بهبار آورده است. کارشناسان سازمان برنامه و بودجه میگویند: برای اصلاح این چرخه اقدامات متعددی باید صورت گیرد. حذف یارانه نقدی خانوارهای با درآمدهای بالا اولین گامی است که در سال ۹۸ باید برداشته شود. به هر حال از نظر این کارشناسان دادهها نشان میدهد که با همه تخصیصهای کلانی که طی این سالها با عنوان «یارانه» به جامعه تزریق شده است، در نهایت نتوانسته سطح رفاه جامعه را به ابتدای دهه ۹۰ برساند (شاخص رفاه اجتماعی بهرغم ۴ سال افزایش متوالی، در سال ۹۶ بیش از ۱۳ درصد کمتر از سال ۹۰ گزارش شده است)؛ از این جهت میتوان به یارانههای تخصیصی لقب «یارانه کور» را داد که در تشخیص گروه هدف عاجز مانده است.
نکته بسیار مهم اینکه نه تنها دولت نباید در دامهای سیاسی عوامفریبانه که بعضا افزایش چندبرابری یارانهها را ممکن و رافع دردهای اقتصادی میداند بیفتد بلکه با توجیه افکار عمومی سیاستهای درست و کارشناسانه را در پیش گیرد حتی اگر در ابتدا انتقادها را دامن بزند و به برخی نارضایتیها بینجامد. دیر یا زود جراحیهای اقتصادی باید انجام شوند تا جامعه ما در راه هموار توسعه اقتصادی قرار بگیرد. جراحیهایی که تاخیر در انجام آنها تنها به سنگینی اعمال محتوم خواهد رسید و عوارضشان را بیشتر خواهد کرد.
اعتراضات ونزوئلا چه سرانجامی خواهد داشت؟
هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل آمریکای لاتین طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: پس از کاهش قیمت نفت و طبیعتا کاهش درآمدهای دولت، اقتصاد ونزوئلا را بهسرعت تحت تاثیر خود قرار داد. اقتصاد تک محصولی نفتی، منجر به بروز مشکلات فراوانی برای دولت شد که این وضعیت به دولت مادورو به ارث رسید. او که میراثدار سیاستهای چاوز بود، با توجه به کاهش درآمدهای نفتی، نتوانست سیاستهای او را ادامه دهد و مشکلات اقتصادی و تورم دامنگیر دولت شد. تمام تلاش مادورو هم مبتنی بر مسافرتهای مختلف به کشورهای جهان برای فروش نفت و بازاریابی اختصاص یافت تا بتواند درآمدهای دولت را بالا ببرد، به پیش فروش نفت روی آورد و به ویژه با روسیه و چین پیوند اقتصادی خوبی برقرار کرد، اما مشکلات داخلی او لاینحل باقی ماند. مادورو نتوانست پیوندهای مناسبی با جامعه مدنی (که به نابودی کشیده شد) برقرار کند، نتوانست با نیروهای اپوزیسیون به یک همگرایی و تفاهم ملی دست یابد. همه این موارد باعث بروز بحران حاد اقتصادی شد که مهاجرت گسترده حدود ۳ میلیون نفری مردم را در پی داشت، فقر به وضعیت اسفباری رسید، نرخ جرم و جنایت افزایش یافت و نارضایتی اقتصادی بهوجود آمد.
مادورو که در دور دوم ریاست جمهوری خود با درصد کمتری نسبت به دور اول به کاخ ریاست راه یافته بود، موقعیت داخلی ضعیفتری پیدا کرد. به جای تفاهم و انسجام داخلی، دست به سرکوب مخالفان و اپوزیسیون زد. همه این موارد طرح شده، زنجیرهوار و پشت سر هم رخ داد که نهایتا به فقدان مشروعیت سیاسی مادورو منجر شد. مضاف بر اینکه، مجلس ونزوئلا در دست نیروهای اپوزیسیون به رهبری خوان گوایدو افتاد که به هر حال خود را نماینده و انتخاب مردم میدانند که بر همین مبنا مخالفتهای خود را علنی کردند که در نهایت گوایدو در جمع بسیار زیادی از مردم معترض، سوگند ریاست جمهوری خورد. اکنون چند مساله بسیار مهم است. اول اینکه وضعیت به اینجا کشیده شده و مادورو هم با همان سیستم چاوز رفتار و تاکنون نیز ارتش و وزارت دفاع ونزوئلا از دولت مادورو حمایت کرده است. اکنون خوان گوایدو در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد که حمایت بیش از ۷۰ درصد جامعه پشت اوست. از لحاظ بینالمللی و مشروعیت جهانی هم تا حدود بسیار زیادی بخت با او یار است. یعنی به محض قرائت سوگند ریاست جمهوری موقت توسط گوایدو، کشورهای بسیار زیادی از ایالات متحده و اروپای غربی تا همسایگان لاتین، از گوایدو حمایت کردند. در منطقه آمریکای لاتین، بسیاری از کشورهای منطقه (بهویژه کلمبیا) به دلیل مهاجرت گسترده ونزوئلاییها، با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند. برخی از عملکرد سوسیالیستها ناراضی هستند. اما در این حوادث، چند مساله به کمک گوایدو و مردم آمده است. ابتدا مسأله نفت است که امکان دارد با حمایت آمریکا، درآمد نفتی ونزوئلا در اختیار مخالفان مادورو قرار بگیرد. مسأله بعدی شورای امنیت و تصمیم نهایی این شورا است که قرار است تشکیل جلسه شود و در صورت اعلام حمایت ضمنی از گوایدو حتی در حد صدور یک بیانیه، آنگاه برای دولت مادورو بار حقوقی به همراه خواهد داشت و او را در یک موقعیت ضعیفی قرار خواهد داد که حتی ممکن است به یک جنگ و درگیری داخلی هم منجر شود. اما نکته مهم در داخل ونزوئلا، ارتش است که تاکنون سران آن پشت مادورو بودهاند، اما نمیتوان بدنه ارتش را به طور کل حامی او دانست. اکنون نمیتوان ارزیابی دقیقی از موضع آینده ارتش داشت. در بحث پشتیبانی روسیه و آقای پوتین از دولت مادورو، باید عنوان داشت که حضور روسیه در منطقه آمریکای لاتین، بحث منزلتی است و روسها قصد ندارند این پایگاه را از دست بدهند، زیرا به وجهه خود فکر میکنند. اما نکته مهم در این تحولات، تصمیم نهایی مردم است. اگر شرایط به شکلی پیش برود که مردم همچنان در خیابان بمانند و از گوایدو حمایت کنند، وضعیت دولت مادورو تضعیف خواهد شد و با چالش روبهرو میشود، اما اگر مردم میزان اعتراضات و حضورشان کاهش یابد، مطمئنا قدرت سرکوب مادورو افزایش خواهد یافت و حتی ممکن است خوان گوایدو دستگیر شود.
راهحل فیلترینگ، آری یا نه؟
امیدعلى مسعودى، عضو هیأت علمى دانشگاه سوره طی یادداشتی در روزنامه قانون با محوریت موضوع فیلترینگ نوشت: تحولات فزاینده فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی درجهان امروز، جوامع سنتی و مدرن را در برابر فرصتها و تهدیدهای تازهای در این عرصه قرارداده است. این تحولات علاوه برآنکه امکان به گردش درآمدن حجم غیرقابل تصوری از اطلاعات را فراهم کرده، امکان سوء استفاده از این اطلاعات را در هر گوشهای از جهان نیز رقم زده است. برای جلوگیری از آسیبهای گردش اطلاعات تاکنون راههای متفاوتی در کشورهای پیشرفته اتخاذ شده است که برخی از این راه حلها شامل تامین امنیت شبکه و برخی نیز تاکید بر افزایش سواد رسانهای کاربران در جامعه است. البته یک راه حل دیگر هم در شرایط حاد و بحرانی وجود دارد و آن هم فیلترینگ یا مسدود کردن جریان گردش اطلاعات است.
اکنون که در بعضی از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام شاهد آسیبها و تهدیدهایی هستم که گریبانگیر جامعه اسلامی ما شده است، این پرسش مطرح میشود که «آیا از دیدگاه رسانهای و ارتباطاتی فیلترینگ اینستاگرام در چنین شرایطی راه حل صحیحی است؟»، باید گفت: ما در مواجهه با این مشکل باید از تجربیاتی که در این زمینه در دنیا وجود دارد، به ویژه از تجربیات کشورهای اسلامی استفاده کنیم. آنها هم مثل ما با آسیبهایی مواجه هستند، مشکلاتی از جمله «ورود به حریم خصوصی افراد»، «سوءاستفاده مالی»، «سرقت اطلاعات» و بسیاری از مشکلات دیگر روبهرو هستند. مدتی پیش تمام اطلاعات خصوصی مقامات آلمان توسط هکرها هک شد. درواقع فضای گسترده و غیرقابل کنترل اینترنت این مشکلات را دارد و فقط جامعه ما نیست که با این مشکلات روبهروست.
برای حل این مشکلات البته باید به تجربیات سالهای اخیردرجامعه خودمان رجوع و از آن استفاده کنیم. زمانی فیسبوک را فیلتر کردیم؛ البته فیلتر در اوضاع واحوالی که مشکلات امنیتی برای کشور ایجاد میکند، طبیعی است. نباید بگذاریم پایههای امنیت سیاسی واجتماعی جامعه از بین برود، حتی ممکن است به امنیت انتظامی ما هم لطمه بخورد. بنابراین، چنین اقداماتی گاهی موقتا لازم است و کسی هم مخالف آن نیست و دولت باید فیلترینگ را اعمال میکرد، اما ادامه فیلترینگ با توجه به فضای گردش آزاد اطلاعات ناموفق است. باید برای حل بحرانهای موجود ازتجربیات دیگر کشورهای موفق در این زمینه، به سراغ سواد رسانهای و ایجاد مصونیت برویم.
بحث سواد رسانهای در طولانی مدت در این حوزه جوابگو خواهد بود و بحث فیلترینگ در کوتاه مدت و متاسفانه درجامعه ما برخی از مسئولان دید برعکس دارند؛ به سواد رسانهای به دید مقطعی نگاه میکنند و بحث فیلترینگ را در دراز مدت موثر میدانند. ما در گذشته در این زمینه تجربیات بدی داریم که نباید به آنها رجوع کنیم.
اکنون که با همت جمعی از استادان دانشگاه ها، انجمن ملی سواد رسانهای ایران تاسیس شده است و با تجربه دو همایش ملی وآموزش در بسیاری از ارگانها و نهادهای کشور، تجربه مفیدی برای مصونیتبخشی به جامعه کسب کرده است. ازاین ظرفیت غیردولتی میتوان درجامعه بهخوبی بهره برد. کلام آخر آنکه شاید بزرگترین آسیبی که فیلترینگ به همراه داشته باشد، بالارفتن آمار نصب فیلترشکن روی تلفنهای همراه و خروج مقادیر زیادی ارز از کشور باشد. این درحالی است که طبق آماری که آذری جهرمی، وزیر ارتباطات وفناری اطلاعات به تازگی اعلام کرده است، نیمی از کاربران اینستاگرام درایران ۲۵ تا ۳۴ سال سن دارند، ۲۴ درصد از آنان بین ۱۸ تا ۲۴ سال و ۷۳ درصد کاربران اینستاگرام را نوجوانان و جوانان بین ۱۸ تا ۳۴ سال تشکیل میدهند وهمین امر آسیب پذیری جامعه را افزون میکند. اگر چه به آموزش سواد رسانهای به عنوان یک ضرورت عاجل دراین زمینه باید باور داشت، به موازات آن برای حفظ امنیت اطلاعات کاربران، حمایت از پیام رسانهای داخلی باید به جد پیگیری شود و به پیامرسانهای داخلی با امکانات افزونتر از پیامرسانهای خارجی احتیاج داریم، اما اصلیترین دلیل مردم برای نپیوستن به پیام رسانهای داخلی، ضعفهای فراوان آنهاست؛ ضعفهایی که امکان اعتماد را از مخاطب میگیرد.